هنوز خاموش کردن فکر رو یاد نگرفتم

هنوزم وقتی آینه میبینم میخونم آیینه چون شکست قابی سیاه و خالی از او به جای ماند، با یاد دل که آینه‌ای بود ...

هنوزم وقتی فکر می‌کنم بی آینه چگونه در این قاب زیستم ...؟‌ جوابی براش پیدا نمی‌کنم جز نفرینِ یه نفر که شعر رو خوب میفهمید. اما جواب این سوال رو نه ...